کتاب های اصول داستان نویسی برای هر کسی که در ابتدای راه داستان نویسی یا فیلمنامه نویسی است حیاتی به نظر می رسد. کتابهایی که بتوانند در اندازه یک کتاب اصول اولیه ی داستان نویسی - فیلمنامه نویسی را آموزش دهند به ظاهر تقریبا زیادند. این نویسا هم در همین بلاگ 360 درجه بخش داستان کوتاه و روایت داستانی دارد.
مثلا کتاب های اصول داستان نویسی زیر را شاید دیده باشید:
این کتاب تقریبا به تمامی ژانرهای ادبیات داستانی و تجزیه و تحلیل آنها می پردازد. و البته برای خواند چند صد صفحه متن نسبتا روان وقت کافی لازم است. به نسبت کتابی است قدیمی ولی به نظر مرجع که در این زمینه توسط آثای میرصادقی به زیور طبع آراسته شده است. در این کتاب هر جا لازم است از نویسنده های معروف و اغلب خارجی قطعاتی داستانی ذکر شده است تا مخاطب بهتر و ملموس تر در جریان ماجرا قرار بگیرد.
کتاب ارواح شهرزاد - شهریار مندنی پور - نشر ققنوس
در پستهای قبلی خلاصه ای درباره این کتاب گفته ام.
این کتاب به قلم خاص شهریار مندنی پور تالیف شده است. خوب ایشان کمی با لحن فنی و سنگین تری کتاب می نویسند و مخصوصا در این زمینه خواسته اند به یک نوع بین بخشهای مختلفی مانند شخصیت داستانی، زاویه دید، زمان، پلات یا پیرنگ، تعلیق و تنالیته ی داستانی ارتباط روایی با قصه ی شهرزاد ایجاد کنند. این کتاب خوب برای دوستانی که نیازمند یک کتاب سهل الوصول و سبک و فنی در این زمینه هستند مرجع مناسبی نیست. چرا که در خیلی از موراد کسی که نوشته و بی اصول نوشته است، راحت تر با این محتویات ارتباط برقرار خواهد نمود.
کتاب داستان - ساختار، سبک و اصول فیلمنامه نویسی - رابرت مک کی - نشر هرمس
این کتاب یکی از معدود کتابهایی است که همه چیز را شسته و رفته تعریف کرده و در اختیار مخاطب قرار داده است. متن ساده و فنی است. نویسنده بیشتر رویکرد فیلمنامه نویسی روایی را مد نظر قرار داده است. صد البته این کتاب یکی از بهترینها و جدید ترین ها در این زمینه است. کتابی حاوی پاراگرافهای کوتاه و کارگاهی که در این زمینه قابل استفاده از دور همی های ادبیاتی است.
همچنین:
اصول داستان نویسی - ریموند کارور - شقایق قندهاری
قصه نویسی - محمد علی جمالزده - به کوشش علی دهباشی
یکی از کتابهایی که باهاش نوستالژی دارم:
مبانی داستان کوتاه - مصطفی مستور - نشر مرکز
منابع الکترونیکی درباره داستان نویسی و فیمنامه نویسی :
راهنمای گام به گام از فکر تا فیلمنامه نوشته سید فیلد با ترجمه سید جلیل شاهری لنگرود
دانلود کارگاه عباس معروفی - داستان نویسی - یکی از مناسب ترین ها
شما می توانید فایل کارگاه را به شکل pdf دانلود نمایید.
اصول داستان نویسی-نوشته ریموند کارور- ترجمه شقایق قندهاری
5نکته در رمان نویسی / جمالمیرصادقی
کارگاه داستان سایت لوح - نکات مفید در داستان نویسی
برخی از کتابهای مرجع در این زمینه »
سایت فیلمنامه آنلاین - imdb movie script database
درباره کتاب مشکلات فیلمنامه - سیدفیلد- بنیاد سینمایی فارابی
در باره این کتاب بسیار مفید برای فیلمنامه نویسان نیز قبلا گفته ایم.
در این لینک و لینکهای مطالب مرتبط آن می توانید از بزرگان دنیای داستان مانند ریموند کارور و مارکز و دیگران کلی یادداشت مفید ببینید
دانلود آرشیو شماره های پیشین مجله همشهری داستان
در شماره های قدیمی تر مجله همشهری داستان کلی یادداشت کوتاه و مصاحبه و مطلب مفید از زبان نویسنده های بزرگ و مخصوصا جدیدتر هست که شما می توانید از لینک آرشیو مجله های همشهری داستان برخی از آنها را دانلود و در بخش انتهایی مجله مطالعه نمایید.
یکی از بهترین روشهای کسب ایده خواندن خلاصه داستانهای کتابهاست
در لینکهای معرفی کتاب می توانید این مورد را دنبال نمایید.
به نظر آب را باید از سرچشمه خورد به همین منظور اغلب مصاحبه های خود نویسنده ها بیشرین دوز چربی بدون کلسترول ادبیات و نویسندگی را دارد.
در فضای مجازی می توانید لینکهای زیادی را در پیوندهای روزانه همین وبلاگ دنبال نمایید.
به علاوه در میان مجلات ادبیاتی می توانید به فصلنامه ادبیات و سینما که به صورت موضوعی مرتب شده و در اختیار علاقه مندان است مراجعه نمایید.
یکی از بهترین ویژگیهای خواندن چنین مجله ای، اختصاص هر شماره به موضوعی خاص و یادداشتهای حرفه ای آن است که می توانید لیست و یا بخش اول یادداشتها را از طریق سایت فصلنامه سینما و ادبیات پیگیری نمایید.
پ.ن:
برای نویسنده شدن باید خیلی چیزها خواند از خواندن تاریخ و فلسفه بگیر تا تماشای نقاشی و گوش کردن به موسیقی و هزار نوع مشاهده ی دیگر که خیلی استادترها در جای خود زیاد گفته اند. ولی به نظر یکی از چیزهای خوب برای آشنا شدن با جهان یکی از نویسنده های بزرگ و تاثیر گذار دنیا یعنی آلبرکامو مجموعه یادداشتهای ایشان است که قبلا درباره اش گفته ام.
یادداشتهای روزانه آلبرکامو - خشایار دیهیمی - نشر ماهی
هنری میلر یکی از محبوب هاست. هنری میلر خراباتی زندگی کرد و نوشت.
همیشه باید مثل هاکلبری فین راستش را گفت. من هم از هنری میلر چیزی نخوانده بودم جز کتاب شیطان و خدا.
کتاب مکس زیاد هم کوچک نیست. یعنی در حدود 56 صفحه است.
داستان درباره بیچارگی تبلور یافته ی آدمهاست. داستانی که به نظر خیلی شگفت انگیز است. هنری میلر شخصیت مکس را در کتاب شیطان و خدا و در داستان بلندی به همین نام پرورش داده است. در حقیقت زندگی خراباتی او نشان می دهد این شخصیت خود هنری میلر انتلکت و بیچاره است که در قالب یک آدم گنده گوز و انتلک با خود واقعی هنری میلر به گفتگو بر می خیزد. هنری میلر به علاوه در کتاب شیطان و خدا توانسته است بخشی از روح بازاری خود را در قالب فرد حامی و پولداری جا بزند که از هنر حمایت می کند و حاضر است پول گزافی بابت نقاشی های اروتیک یک پیر پسر منزوی پرداخت نماید. هنری میلر در خلق داستانها ساختار شکنی کامل و شاید بدون برچسب است. او کتاب را چون یک مستند یا شرح حال از خودش شروع میکند و در ادامه سعی می کند با اضافه کردن شخصیتها و حفظ روال خطی آنها، بیانیه های دوست داشتنی اش را درباره ی دنیا و تعادل آن با نیروهای عقل و طالع بینی و مرور جزئی برخی مکاتب و در قالب داستان به مخاطب نشان دهد. هنری میلر اولین داستان خود را در 42 سالگی منتشر نموده است. این نشان می دهد برای کسانی که هنوز چیزی منتشر نکرده اند و سن و سالشان می رسد، جا برای انتشار وجود دارد. هنری میلر زنی ژاپنی داشت و به همین ترتیب در پایان کتاب شیطان و خدا، عملا مقاله ای درباره ی آثار میشیما و مرگ این نویسنده ی ژاپنی تحویل خوانندگان داده است.
بخشی از کتاب مکس اثر هنری میلر:
مکس یک مورد است و خودش این را می داند. اما لاعلاج و چاره ناپذیر... او برای حرکت سریع و ظریف خود نیاز به پیچیدگی و ظرافت دارد. مثلا گرسنگی بیش از حد زمخت و بی ظرافت است. فقط آدمهای احمق مدام نگران شکمشان هستند.
....
به نظر این یکی هم اسیر زمانه ی خودش است. چیزی که پسند خیلی ها نیست. راوی کلافه و وراجی که بیانیه های نویسندگی صادر می کند. البته میلر خیلی کمتر از آدمهایی مثل رومن گاری و یا لویی فردیناند سلین، اهل بیانیه است و به نظرم در این داستان بلند حرفی را که خواسته بیان کند زده است.
برای دیدن محصولات دیگر از کتابهای کوچک نشر نیلا لینک زیر را ببینید:
تصادفِ قطارِ پنج و بیست و پنج دقیقه
وقتی دختر کوچکی بودم و مادرم مرا نمیخواست
داستان خرسهای پاندا به روایت یک ساکسیفونیست- ماتئی ویسنیک - نمایشنامه ای به شدت محبوب در بین فرانسوی های روشن فکر دوست است. ماتئی وینیک کسی است که آزادی از دست رفته اش از اروپای شرقی را سرانجام در فرانسه و در نمایشنامه هایی که نوشته، دوباره به دست آورده است. ماتئی ویسنیک یکی از نویسنده های مهاجر که اصلا رومانیایی است و تاریخ و فلسفه خوانده و به طبع این نوع آدمهای نویسنده، نمایشنامه نویسی را به عنوان مهارت اصلی خود، پیشه نموده است. این نویسنده از فضای اروپای شرقی بسته نوشته است و امروز به دلیل ممنوعیتهایی که برای انتشار آثارش پیش آمده فرانسه و بدین روی نوشتن به زبان فرانسه را انتخاب نموده است. از این نویسنده سرجمع تا به امروز 5 کار منتشر شده است.
داستان خرسهای پاندا به روایت یک ساکسیفونیست که دوست دختری در فرانکفورت دارد. اولین کاری است که از ایشان خواندم. کتاب کوچکی که نشر ماه ریز منتشر کرده است.
نمایشنامه با حضور یک زن و مرد اینطوری آغاز می شود:
اتاقی به هم ریخته، یک تختخواب که می توان دو بدن را زیر لحاف تشخیص داد...
مرد : تو کی هستی؟
زن: من؟
مرد: ما همدیگه رو می شناسیم؟
زن: نه لزوما
- اینجا خونه ی توئه؟
+ نه، خونه ی توئه.
...
مرد : ما اینجا چه غلطی می کردیم؟
زن: نمی دونم.
- بین ما اتفاقیم افتاد؟
+ اتو داری؟
چی؟
پرسیدم اتو داری؟
می پرسه اتو داری؟! این آخرشه یا این خله یا من دارم خواب می بینم.
....
نمایش از همین فضای ساده و غریب به پیش می رود. از یک امر جزئی و پیش پا افتاده بین دو تا آدم تصادفی به یک کلیت عشقی گسترش می یابد. اما مکان همیشه در همان اتاق شروع ماجراست. آدمهای زیادی به قصه اضافه نمی شوند. روایت به هر لحاظ مدرن، لطیف و دلچسب است.
در جایی:
مرد : من همیشه فکر می کردم این دختره به درد اون پسر بالاییه می خوره. عجیبه که اینا هیچ وقت با هم برخوردی نداشتن. پسره هفت و نیم میره بیرون. دختره یه ربع به هشت...
در حین این قصه می توان سویه های شرقی و یا افلاطونی از ماجرای عشق زن و مرد قصه را دید. طوری که در فصل پایانی نوعی از تبدیل شدن ایندو به موجوداتی از عالم مجردات و البته عاشق پیشه را خواهیم یافت.
پ.ن:
1- اگر نخوانده اید و روحیات سانتی مانتال دارید، حتما تهیه کنید و بخوانید. یک کتاب کوچک حدود 50 صفحه ای بیش نیست!
2- ماتئی ویسنیک در یک اجرا در کشور فرانسه و در زندان باستیل که امروز یک موزه ی زیر زمینی است در شبکه من و تو مصاحبه کرد. اول از استقبال خوب مخاطبهای ایرانی خوشحال و در شگفت شد. بعد گفت که سر این نمایش خیلی از دختر و پسرهای بازیگر ازدواج کردند.
3- از دیگر آثار این نویسنده به فارسی :
ادبیات داستانی یک هنر یتیم است.
این حرف چندان جدید نیست که از در و دیوار فضای مجازی و حتی حقیقی، نویسنده و شاعر دارد تراوش می کند.
به نظر نویسنده بودن با تعریف سر دستی و عوام خودش به صورت نا خود آگاه یک سری آدم عقیم را به یاد می آورد که نمی توانند حرف بزنند و اصلا عملی جز تردد در فضای روشنفکری مثل کافه و غیره ندارند. حداقل یکبار شکست عشقی اساسی خوردهاند و به شدت احساس وظیفه و تاثیر اجتماعی میکنند. دورهای طولانی را در راهی غیر از ادبیات و شعر و شاعری کار کردهاند و کوله باری از سرخوردگی و ورشکستگی نسلی را حمل میکنند. دماسنجهای اغراق آمیزی برای نشان دادن وضع دنیا هستند و ...
جدای از درست و غلط بودن و تمامیت داشتن این حرفها به نظر چیزی که برای بالا بودن تعداد به نظرم با حرفهای بالا متفاوت است، تجزیهی اتمیک فکر به دلیل برخورد کشتی کهنهی اندیشه به مانعی بزرگ است که باعث شده تکههای بسیار زیادی به هر سمتی و به شکل بی هدفی از دل این برخورد بیرون بیاید. جایی که ما زیست مینماییم این روزها به نظر نخبههای اجتماعی که انگار سمت و سوی سرمایههای اجتماعی را تعیین میکنند، به شدت غیر موجودند. این موضوع همین کثرت بالای تعداد آدمهایی است که در هر نوع فضای شبه فکری از جمله نویسندگی و ادبیات، دیده میشود. شخصا احساس میکنم روزی این کثرت به کیفتی جبری و طبیعی منجر شود.
در این فضا اصولاپرسیدن میان شعر و داستان نویسی دقیقا سوالی برای یافتن مرد پرتقال فروش خواهد بود!
وقتی درباره اورهان پاموک و حدود 100 هزار خواننده ی ترک فکر میکنم حسابی حسرت می خورم.
این بار دیدن- مستند BBC در این باره - اینکه از یکی از رمانهایش موزه معصومیت درست کرده است بیشتر به نظرم رسید که هنوز توی ایران، زن اثیری در پستوی خانه نهان است.
به نظر هر چقدر هم این کار سانتی مانتال باشد و اصلا فضای خیلی از داستانهای ایرانی این قدر هم خالی از ارجاعات بیرون متنی به شکل افراطی شیء گرا نیست، ولی باز هم می شود گفت این حرفها تاثیرش را گذاشته است.