360 درجه

360 درجه

روزمره -ادبیات داستانی و غیره
360 درجه

360 درجه

روزمره -ادبیات داستانی و غیره

مجله ادبی هنر تجربی - مُد خوانی- هیچ خوانی

1- هنر تجربی از آن حرفهای کژ دار و مریض است. مثل این است که قرار باشد تا ته استخر را یک نفس شنا کنی. ولی یکهو بیایی روی آب و بگویی من تجربه‌ی ماهی بودن را دوست ندارم. بزنی زیر قرارت و سعی کنی یک کار دیگر بکنی. مثلا کرال پشت بروی و اصلا نگاهت به سقف باشد. البته به نظر هنر تجربی در زمانه‌ی به قول دوستان پسا مدرن ما لازم است. تا هر چیز قبلی را تکانی حسابی بدهد. آجر آجر دربیاورد و دوباره ماله بکشد و بند کشی شده تحویل بدهد. دیواری ازش دربیاید که بشود نشست در سایه‌اش که آقا جان نسل ما هم بالاخره به جای کپی کردن یک چیزی را خودش هرچند بی رنگ و لعاب هم که شده ساخت و آورد بالا. 



2-اما این‌ها باعث شده تقریبا خیلی از هنرمندها و آدمهای علوم انسانی با قد و اندازه‌های مختلف، اهل هیچ خوانی هستند. یعنی روزشان گذشته و مثلا آن کتابی را که برایشان پست شده تا مرور کتاب بنویسند چسبانده‌اند به طاق روزانه، اما دریغ از چیزهایی که باید و مهم‌تر است که بخوانند. مُد خوانی در کوچکترها که اصلا اندازه‌ی همان یکی دو کیلو گیلاس سر تابستانی است که توی آفتاب شل شده و این همه تعریف و حاشیه، به جایی نرسانده‌اش. البته هیچ خوانی مصداق های دیگری هم دارد. مثل خواندن مجله های غیر زرد ولی بدون روندی که خود بنده سالها و بارها گرفتارش بودم و گاهی هستم. یک جور مکاشفه ی متوالی و مکرر فیل در خانه تاریک است. تشنگی ات را در حد همان چای کیسه ای رفع می کند...

3- به نظر مهمترین چیزی که می‌شود خواند فلسفه هنر است که واقعا به آدمها چهار چوبهایی که نتیجه‌ی آدمهایی مثل ژاک دریدا، حاصل کرده‌اند را تزریق می‌کند. به نظر بدون این تزریقات، کار هنرمند بیشتر خاک بازی است و تا بیاید چرخ را اختراع کند، بزرکترهای آن طرف آبی خیلی خیلی رفته‌اند و دور شده‌اند.