360 درجه

360 درجه

روزمره -ادبیات داستانی و غیره
360 درجه

360 درجه

روزمره -ادبیات داستانی و غیره

اجاره نشینی در تهران: قیمت، محدوده اجاره خانه- قسمت دوم مرکز تهران

اجاره خانه یا کرایه خانه اساسی ترین دام آدم ها برای هزینه های زندگی است. اجاره خانه در تهران منطقه ها و منطق های مختلفی دارد. 

مرکز نشینی در تهران: 

اگر کسب و کار هرچند کوچک خود را در مرکز شهر دارید یا شرکت شما در محدوده‌ی خیابانهای مطهری و بهشتی و وزرا و میرعماد و به طور کلی محدوده‌ی مرکزی تهران است، برایتان جذاب است که در مرکز تهران باشید. اما اجاره وهمچنین کیفیت خانه‌ها و شلوغی مرکز تهران، بسیاری از  طلبه‌های آرامش را از آن نواحی دور می‌کند. در مرکز تهران قیمت بیقوله‌ها نیز بالاست. بودن در مرکز تهران برای افرادی که حساسیت زیادی به شلوغی و آلودگی هوا ندارند، شغل اول و دومشان در محدوده‌ی مرکز تهران است، نیت‌های شخصی زیادی برای کافه نشینی حول و حوش چهار راه ولی عصر و انقلاب، هفت تیر و کریمخان دارند، این نواحی را برای خود بر می‌گزینند 

 . البته نواحی کریم خان و هفته تیر علاوه بر شلوغی و آلودگی هوا از گرانی مخصوص به خود برای دسترسی به محل کار در شمال تهران نیز برخورداند. برخی نواحی استثناء در این ناحیه می‌تواند خیابان بهار شیراز، زرتشت غربی و شرقی، خیابان حجاب در تقاطع با فاطمی، بخشی از بلوار کشاورز منتهی به بیمارستان امام خمینی می‌باشد که اغلب از دسترسی، خلوت و هوای نسبتا بهتری نسبت به خیابانهای اصلی برخورداند که متاسفانه کرایه خانه درآنها کمی تا قسمتی از رنج عادی آن بالاتر است. 

مرکز تهران برخلاف نظر شما تنوع بسیار بالایی از لحاظ بافت شهری و محله‌ای دارد. مثلا خیابان یوسف آباد با همه‌ی شلوغیهای این روزهایش هنوز هم مورد توجه بسیاری از علماء اجاره نشین و کرایه و رهن بده است. شاید محله‌ها به دلیل بافت بومی و اصالت خاص خودشان مورد توجه ساکنین باشند. اما در خیلی از موارد اجاره نشین‌های زیادی نتوانسته‌اند، افزایش اجاره خانه بابت محله بودن یک منطقه یا معروفیت و بافت بومی یک خیابان را به گردن بگیرند. اما خیابان سید جمال الدین اسد آبادی از آن نواحی متفاوت  در مرکز تهران است که دسترسی‌های آنچنانی هم ندارد ولی هنوز مورد توجه اجاره نشین‌هاست. 


اجاره نشینی در تهران: قیمت، محدوده اجاره خانه- قسمت اول غرب تهران

اجاره نشینی، اگر همانطور مثل نیاکانمان مانوی باشیم و زیادی به خیر و شر اعتقاد داشته باشیم، شر بزرگی است که گریبانمان را گرفته است و تا زمانی که یک 30 متری مال خودتان نداشته باشید  به طرز پیوسته‌ای کار خودش را خواهد کرد. اما مساله این چنین نیست و کمی خاکستری، قاطی ماجرا نیز هست. خیلی از افراد به دلیل اینکه با راکد کردن پول خرید خانه در کسب و کاری که بازدهی در حدود 30- 35 درصدی دراد، این نقدینگی را به زخم بازاری دیگری می زنند. اما به عنوان یک گزینه ی حداقلی زمانی هست که قرار دارید بین 100 میلیون پول پیش برای رهن خانه و یا شروع به خرید خانه تصمیم بگیرید. خیلی‌ها ترجیح می‌دهند رفاه امروز را در نظر بگیرند و نبوغ شیطانی خود را علیه این شهر به کار برده و به روزگار رو دست حسابی بزنند. عده‌ای هم عقلانی‌تر رفتار می‌کنند و سعی در خرید همان 30 -40 متری و غیره می‌نمایند تا بالاخره، صاحب خانه دست از سرشان برداشته و راه سر درآوردن توی سرها و امنیت لازم را پی بگیرند. اما جدای از اینها، کمی درباره‌ی اجاره خانه و خانه‌ی اجاره‌ای:  

1- اگر مجرد هستید هم به روزگار خودتان جفا نکنید و حتی الامکان بر خلاف خودروی تک سرنشین از یک خانه‌ی تک سرنشین بهره ببرید. تنهایی حتما به شما درسهای بزرگ و جدی‌تری از زندگی خواهد آموخت. 

2- یکی از پر سود ترین سپرده‌ها، پول پیش خانه است- 36 درصد سود سالیانه- پس اگر پولتان را بهتر از توی بانک گذاشتن می‌توانید سودزا کنید از دادن پول پیش فراوان بپرهیزید. کرایه‌ی بیشتر ارتباط شما و صاحب خانه را سبک‌تر می‌کند. با پرداخت کرایه‌ی بیشتر، شما هستید که فرمان رابطه را در این هوای طوفانی رابطه‌ی بین مستاجر و موجر در دست دارید. 

3- اگر به اندازه‌ی 50-40 میلیون اندوخته دارید و یا چنین ترکیبی را می‌توانید فراهم کنید. مثلا 15 میلیون تومان پیش- ودیعه- و 900تا 1000هزار تومان اجاره، گزینه‌‌های نسبتا فراوانی دارید که با فرض خانه و زندگی در حد دو نفر گزینه‌هایی را از لحاظ منطقه بندی در تهران باهم مرور خواهیم نمود: 

غرب نشینی: 

اصولا غرب تهران مزایا و معایب خودش را دارد. اگر آدم عیاشی هستید و هر روز باید در دریای مراکز خرید آب تنی کنید میدان اول و دوم صادقیه، پونک و تیراژه و بلوار نبی اکرم معمولا گزینه‌های حداقلی مناسبی برای شما فراهم خواهد نمود. اگر کمی اهل صرفه جویی هستید و سعی می‌کنید خانه‌تان یک جای معمولی و اجاره خور در تهران باشد، حتما به سراغ خیابانهای ارزان‌تری در آذربایجان بروید. آذربایجان از سر شادمان- تقاطع آزادی شروع شده و تا خیابان بهارستان در نزدیکی مجلس و موازی خیابانهای اصلی آزادی و انقلاب امتداد یافته است. این جانب به جهت پیاده‌رویهای فراوان این مسیر را بارها طی کرده‌ام. شک نکنید جاهای ارزان همیشه خوب نیستند. خیابان شرقی غربی آذربایجان از ابتدای خیابان‌های شمالی جنوبی زیادی تا خط سلامت بزرگراه نواب صفوی، مملو از خیابانهایی است که به طور استاندارد توانسته‌اند تشنگی اجاره نشینان  را پاسخ گویند. از جمله‌ی این خیابانها کارون، قصرالدشت، جیحون و رودکی را می‌توان نام برد. رودکی اصولا فقط راسته‌ی بازار پوشاک معمولی است و به آن شکل جایی برای اقامت ندارد. جیحون کمی بهتر است و  کارون و قصر الدشت مثل ساندویچ سوسیس بندری فقط مرحمی برای درمان زخم گرسنگی مکانی آدمهاست. به همین روی با توجه به قیمت این جور خیابانها هم به صرفه نیست که عمر و جوانی خود را آنجا سپری کنید. 

مثل اینکه هر وقت به ماشین حداقلی فکر می‌کنید دنبال خرید پراید یا همان پیکان سابق باشید. تنها مزیت اینطور سرویس گرفتن‌ها، هزینه‌های پایین تعمیرات و همچنین قابلیت نقد شوندگی بالای پراید است که می‌تواند شامل تمام سرویسهای حداقلی نیز قلمداد شود. در اینگونه موارد شما همیشه هزینه‌ی اولیه‌ی بالاتری را برای خانه‌دار شدن به طریق اجاره، ماشین دار شدن و خیلی دیگر از سرویسهای حداقلی را پرداخت می‌کنید. صحت تصمیم‌گیری در اینگونه موارد بستگی زیادی به رویرکرد شما به اجاره‌ی خانه دارد. آیا خانه‌ی اجاره‌ای شما محلی برای خوابیدن شبانه است یا واقعا قرار است بخشی از اوقات گرانبهای خود را – وقت استراحت، وقتی برای زندگی آماتوری، وقتی برای گذراندن با دوستان و غیره – را آنجا سپری نمایید؟ 

محدوده‌های نزدیک به این بخش از غرب مانند خیابان بهبودی و شادمان نیز اصولا گزینه‌های بهتری برای اجاره خانه به همراه دارند. اما توصیه‌ی بنده برای اجاره خانه‌ای به شکل رهنی و یا رهن در اجاره‌ی حداقلی محدوده‌ی شرق تهران است. غرب تهران یک مشکل اساسی به نام شلوغی و ترافیک دارد که بخش بزرگی از آن جذابیت دسترسی‌ها به مرکز و یا بخشهای ادارات و شرکتهای شمال تهران است. اما بخش بزرگی از ساکنین استان البرز یا همان کرج خودمان حتی روزهای تعطیل نیز علاقه دارند تهران کار کنند، تهران تفریح کنند و به همین دلیل غرب تهران از شلوغی دائمی خود رنج خواهد برد. 

غرب نشینی در تهران شامل محله‌هایی هم هست که اصولا دسترسی بالایی ندارند ولی فرح بخشی نسبی برای یک زوج جوان فراهم می‌کنند. یکی از این نواحی می‌تواند شهران، میرزا کوچک خان جنگلی، چهار دیواری، شهرک ژاندارمری و بلوار مرزداران باشد. البته این بلوار اخیرا به دلیل مهاجرت بسیار افراد به نسبت چند سال پیش از این شلوغ‌تر شده است. 

اگر به تازگی از یک زندگی دانشجویی شاخ و بال گرفته‌اید و دوست دارید محیطی به نسبت آرام را تجربه کنید، سری به محله‌ی قدیمی طرشت در غرب و نزدیک فلکه اول صادقیه بزنید. باغهای توت در این محله هنوز باعث تسویه‌ی هوا می‌شوند. برای دسترسی در این محله چند دسترسی عمده از طریق رفتن به مرکز و شمال تهران از بزرگراه شیخ فضل الله نوری، خطوط متروی شریف به شهرک غرب و میدان صنعت و همچنین دسترسی به خیابانهای ستارخان و باقر  خان به  عنوان نمادهای مراکز کباب ترکی و بیشتر، شناخته می‌شوند نیز در نزدیکی این محله قرار گرفته‌اند. غرب نشینی به همین جا ختم نمی‌شود. برخی غرب ترین جاهای تهران را به هر قیمتی هم که شده دوست دارند. این دوستان از بخشهای نسبتا مرفه در بلوار فردوس و آیت الله کاشانی گرفته تا بخشهای حلبی آبادتری مانند دهکده المپیک و بخشهای تازه سازی مانند منطقه‌ی 22 در غربی‌ترین منطقه‌ی تهران نیز استقبال می‌کنند. یکی از مزایای این ناحیه دسترسی‌های بزرگراهی آن به شمال تهران است. 


خواندن صفحه 20 کتاب داستان

خواندن صفحه 20 کتاب داستان یک ارتباطی با نوجوانی دارد. 

یک زمانی شاید شما، مخصوصا آقایان این تجربه را از سر گذرانده اید که حوصله ندارید فیلم ببینید. یا مثلا فیلم به نظرتان زیادی هالیوودی می رسد و دوست دارید یک بخشهایی از آن را ببینید و از روی هاردتان پاکش کنید. یک بخشهایی دقیقا منظورم همان بخشهای به نوعی روح انگیز در فیلمهای هالیوودی است که نوجوانهای عاشق مالنا، آنرا دوست دارند 

 به قول سید فیلد که کلی آموزش فیلمنامه نویسی داده است و در بین فیلمنامه نویسها و فیلمنامه نویس دوستهای ایرانی از اقبال ترجمه ای خوبی برخوردار شده است، نقطه ی عطف ابتدای فیلمنامه که به طور استاندارد 90 دقیقه است، در دقیقه ی 20 اتفاق می افتد. جایی که اولین نشانه های عشقی روایت با یک  صحنه ی رختخواب انداختن زوج فیلم که به هر  طریقی ممکن است جفت شده باشند، اتفاق می افتد. جایی که یکی زیر انداز روی پشت بام را می اندازد تا فردا لحاف و تشک سفید به قیر ناقص پشت بام نچسبند. بعد پشه بند توری سفید را به این طرف و آنطرف کولر و میله ی آنتن و هزار سیخ عمودی دیگر بر روی سقف محکم می کند، تا شروعی برای نوجوانی و تخیلات تاریکی اش باشد. 

اما کتاب خوانی از صفحه ی 20، یک جور تشویق نوجوانها و برانگیختگی احساسات آنها برای خواندن کتاب است. جایی که کتاب حتی دیگر کالای لوکس هم محسوب نمی شود، برانگیختن نوجوانها به جای خرید عینگ گوچی 2 میلیون تومانی، به خریدن کتاب و خواندن صفحه ی 20 آن برای ادبیات و علاقه مندانش به صرفه است. 

صله رحم و صله خارج از رحم

صله رحم همین چند روز تقریبا بی پایان عید است؟ 

صله رحم ریشه در به رحم آمدن فامیل ها - یا به قول کسی که اصلا انگلیسی بود و وقتی فارسی حرف می زد کلی فاک و فامیل داشت- برای آدم حساب کردن همدیگر دارد؟ 

به هر صورت داشتن فامیل همیشه یک جور پای لنگ محسوب نمی شود.  

پای لنگ هم اگر باشد، می توان رویش راه رفت  و گرم نگهش داشت و خوبش کرد. اما این روزگار بی حوصله و نخ نما، ترجیح داده است بنشیند در خانه و با کسی رفت و آمد  نکند. البته در هر نوع مورد حادی، کلی روان شناس و روان پرداز به سرعت می روند سراغ تعریف آدم با جنبه و ظرفیت. در این مورد هم می گویند که فامیلت را خودت انتخاب نمی کنی برای همین تحمل کردن در این گونه موارد نشان از ظرفیت بالای آدم دارد. از دیگر کرامات شیخ ما برقراری صله های خارج از رحم است. یعنی کسی که جزو ارحام شما نیست و به یک بخش و یا گاهی اکثریت سرگشتگی شما پایان می دهد. 

تنها آب مقطر است که نوشیدنش آدم را از حالت طبیعی خارج می کند ولی سلام و احوال پرسی و صله های خارج از رحم می تواند آدمها را تیز، تازه و سرحال نگاه دارد. چیزی که در بسیاری- و نه همه ی - شاهکارهای ادبی نیز به وفور پیدایش می شود. گفتار تقطیر شده ای که قرار است شنونده و بیشتر از آن بیننده ی کلمات را  خیره نماید. دیدن یک دوست به آیینه ای شبیه است که می تواند دقیق تر نشان بدهد. برای همین گاهی برنامه هی تلویزیونی به عنوان نماد سطحی گری و پر کردن سقف کاذب مطالبات مخاطبش، زشتی های گذر روزمره ی عمر را نشان می دهد. از دوست یابی زیاد گفته ایم. از دوست داری زیاد نوشته ایم ولی رخ آیینه ایمان چیز دیگری را نشان می دهد. 

چرا چربی های شکم آب نمی شود؟

چربیهای شکم به راحتی آب نمی شود. باید در جهت عکس آب شدن چربی های شکم تلاش نمود تا از نتایج معکوس در هر زمینه ای نیز آموخت که آب شدن چربی های شکم کاری معکوس مانند هزاران کار نکرده است. 

اول اینکه حاج آقا بعد از 60 سال که از خدا عمر گرفته صبح حاج خانمش کنارش نیست تا یک لقمه نان نیمه بیات تافتون با کمی پنیر و گوجه بدهد دستش تا کلا تا ته همت را سق بزند. بعد علی کنکوری که الان یک چند سالی است گیر داده به ازمون دکتری وسط بزرگراه فکر کند چه خوب می‌شد اگر این مدرسان شریف یا ماهان یک سری خودروی چند سرنشین داشت که هر پنجره‌اش باز بود و بالاسریهای رنگی داشتند برای انواع تستهای مروری آزمون دکتری،  

 نکته تست برای آزمون دکتری، تستهای پر چالش برای استعداد تحصیلی  و هزار تا آدم توی همین ترافیک بزرگراه امام علی اینقدر آرام بروند تا حضرت بیدار نشود. بعد هی پلیس اجتماعی بیاید توی همان ونهای چند سرنشین به بچه های مردم بگوید: کی گفته است بنگ بزنید تا استعدادهای تحصیلی تان شکوفا بشود؟ یا مثلا چند تا دکتر می‌خواهیم که پیش برادر زن دوا فروششان شرمنده‌ی جیبش هم نباشند. اینها همش خلاف و خلاف و خلاف است. 


دوم اینکه مجری رادیو شکل یک قناری روغن مالیده، صبح بیاید داد بزند، روزاتون سبز و آسمونی. بعد همین اصغر با همه‌ی نفهمی‌اش برود کل این جمله را روی بازوی راستش خالکوبی کند،  طوری که کسی حتی جرات نکند آدرس بپرسد.


سوم اینطوری که نگاه می کنی، کمونیستها هم سر به آسمان بر می دارند که این قبر فلزی تک سرنشین هم  باید به زودی یخچال دار بشود تا مرده، همان طور  به سرعت نگندد که کار از گندیدن نمک هم گذشته است. بعد درویش بازی اش بگیرد و بگوید: آمپول زنها هم حتی موقع کار یک ندایی می دهند که شل کن. 


چهارم زمان مدرسه معلم سرودی داشتیم که با ما سرودهای انقلابی آن موقع را کار می‌کرد. تاکید اساسی ایشان خواندن سرود – از شکم- بود. سرودهای شکمی هنوز هم خوانده می‌شود فقط مربی سرود این عبارت را با چهار انگشت و به صورت کوتیشن به دانش آموزان نشان می‌دهد. 

پنجم علی اشرف درویشیان قصه‌ای دارد که در آن مادر یکی از بچه‌های ده، کارش خندان کردن پسته‌ها بوده. روزی 25 ریال می‌گرفته و الان به خاطر ریختن یکباره‌ی دندان‌ها بیکار شده است. خلاقیتت تو حلقم مرد.